؛مبارزه فرهنگى فقط نشستن و از احکام اسلام چیزهایی را بیان کردن بدون یک جهتگیرى، بدون یک سَمتگیرى انقلابى نیست، این مبارزه نیست. بلکه مبارزه فرهنگى این است که سعى کنند ذهنیت مردم را و فرهنگ حاکم بر ذهنهای مردم را عوض کنند، تا راه را براى حکومت الهى هموار کنند و راه را بر حکومت طاغوتى و شیطانى ببندند و امام باقر این کار را شروع کرد.
جمعی از نوجوانان سرگرم بازی فوتبال هستند، با شور و هیجان
خاصی، در یک زمین خاکی و با یک توپ پلاستیکی به قول خودشان 2 لایه، این طرف
و آن طرف می دوند و غرق در بازی هستند. اما در میان آن همه نوجوان یک نفر
با پوششی متفاوت جلب توجه می کند، روحانی و مبلغ که کودک درونش را زنده
کرده و خود را به خاطرات دوران کودکی اش سپرده است.
بچه ها «حاج آقا» صدایش می کنند، تقریبا بیشتر پاس ها، به حاج
آقا ختم می شود، شاید این دلیلی بر محبوبیت این روحانی در بین نوجوانان
باشد. این تنها شیوه ای از روش های جذب نسل جوان است، بسیاری از مبلغان در
مناطق مختلف کشور، روش های تبلیغی جذاب و ابتکاری و تاثیرگذاری را در دوران
تبلیغ به کار می گیرند. در این گزارش با 2 تن از مبلغان فعال در استان
آذربایجان شرقی گفتگو می کنیم.
آیت الله محمدحسین اصفهانی فرزند محمدحسن اصفهانی نخجوانی در دوم محرم ۱۲۹۶ ه.ق در نجف متولد شد. پدرش از تجار مشهور کاظمین بود و اصالتاً نخجوانی بودند. پس از امضای قرارداد ترکمانچای نخست به تبریز و سپس به اصفهان مهاجرت میکند و بعدها به کاظمین منتقل میشود.پدرش دوست داشت که راه او در تجارت را ادامه دهد، اما وی با توسل به امام موسی کاظم رضایت پدر را به دست آورد و در نزدیک بیست سالگی برای تحصیل به نجف آمد. او دارای خط خوشی بود.
آیت الله ضیاءآبادی در دیدار با نمایندگان رسانههای معارفی در مسجد علیبن الحسین(ع)
دربندگفت: من در مورد تخصص شما اطلاع خاصی ندارم، اما در قرآن شغل
معینی منظور نیست و هر کار نافعی توصیه شده است و آنچه شرط دینی هر کاری
است، تقواست. فرد میخواهد تاجر، زارع و یا سیاسی باشد، فرقی نمیکند و
باید تقوا داشته باشد.
این استاد اخلاق با بیان اینکه در دین ما کار خاصی منظور نیست، گفت: قرآن میفرماید «... وَاتَّقُواْ اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ...: و از خدا پروا کنید، و خدا (بدین گونه) به شما آموزش مىدهد.» (بقره، 282) مراد قرآن از علمآموختن، آموزش سواد نیست و این نور است که منظور نظر الهی است. خدا میگویند من به کسی که متقی است نور میدهم. مراد خدا از دادن علم سواد عادی نیست، ما باسواد در عالم زیاد داریم، هم دانشگاهی و هم حوزوی؛ اما آنکه خدا در دلش نور تقوا نهاده منظور است.
اعتکاف در واقع یعنی خود را محبوس کردن در یک مکان محدود و ایجاد محدودیت در خود. عُکوف یعنی بسته بودن؛ خود را به یک نقطهای منحصر کردن، برای اینکه خلوتی در دل به وجود بیاید که انسان بتواند فرصت ارتباط صمیمی و خالص با خدای عالم را پیدا کند؛ اعتکاف این است.
امام خامنهای حفظه الله (15 اردیبهشت 93)
کی از اتفاقاتی که همواره در طی دوران هر
یک از ائمه اطهار (ع) رخ می نمود، بی شک حضور علمای سایر ادیان نزد ایشان و
مطرح نمودن پرسش هایی بوده است که گاه این پرسش و پاسخ ها به مسلمان شدن
آن ها می انجامیده است، چنانچه یکی از این جلسات در زمان حیات امیرالمومنین
علی (عَلیه السَلام) به وقوع پیوست، به نحوی که سه تن از علمای یهود در پی
آن مسلمان شدند!
بنا به گواهی متون تاریخی و روایات موثق، روزی سه تن از علمای یهود با سوالاتی چند به نزد امیرالمومنین علی (عَلیه السَلام) آمدند و پرسش هایی را مطرح ساختند و حضرت تنها به این شرط راضی به پاسخ دادن به آن ها گردیدند که اگر آن پاسخ ها را موافق با تورات یافتند هر سه تن یهودی به دین اسلام درآیند و آن ها پذیرفتند و مجدد سوال های خود را این گونه مطرح نمودند: